معنی دایره، محیط دایره، محفل، حوزه، قلمرو، دورزدن مدور ساختن، دور(چیزی را)گرفتن، احاطه کردن, معنی دایره، محیط دایره، محفل، حوزه، قلمرو، دورزدن مدور ساختن، دور(چیزی را)گرفتن، احاطه کردن, معنی bاdci، kpdz bاdci، kptg، pmxi، rgkcm، bmcxbj kbmc sاoتj، bmc(]dxd cا);ctتj، اpاzi lcbj, معنی اصطلاح دایره، محیط دایره، محفل، حوزه، قلمرو، دورزدن مدور ساختن، دور(چیزی را)گرفتن، احاطه کردن, معادل دایره، محیط دایره، محفل، حوزه، قلمرو، دورزدن مدور ساختن، دور(چیزی را)گرفتن، احاطه کردن, دایره، محیط دایره، محفل، حوزه، قلمرو، دورزدن مدور ساختن، دور(چیزی را)گرفتن، احاطه کردن چی میشه؟, دایره، محیط دایره، محفل، حوزه، قلمرو، دورزدن مدور ساختن، دور(چیزی را)گرفتن، احاطه کردن یعنی چی؟, دایره، محیط دایره، محفل، حوزه، قلمرو، دورزدن مدور ساختن، دور(چیزی را)گرفتن، احاطه کردن synonym, دایره، محیط دایره، محفل، حوزه، قلمرو، دورزدن مدور ساختن، دور(چیزی را)گرفتن، احاطه کردن definition,